حداقل و حداکثرهای تشکیل دولت اسلامی|دولت اسلامی جامعه اسلامی را محقق میکند
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در اصفهان، حجت الاسلام محمد قطبی رییس دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان، شامگاه امروز در دومین نشست از سلسله نشستهای درس گفتار الزامات فقهی دولت اسلامی در مؤسسه فتوح اندیشه اصفهان به تشریح ضرورتها و بایستگیهای تشکیل دولت اسلامی در عرصه تمدن سازی اسلامی پرداخت و مسأله استقرار و پایه ریزی دولت اسلامی را مورد بررسی قرار داد.
در ادامه مشروح درس گفتار حجت الاسلام قطبی رییس دفتر تبلیغات اسلامی برای مخاطبین به صورت مشروح به رشته تحریر در آمده است:
پنج گام تحقق تمدن اسلامی از دیدگاه رهبر معظم انقلاب
رهبر معظم انقلاب مسیر رسیدن به تمدن اسلامی را در پنج گام تبیین کردند، گام اول از دید ایشان انقلاب اسلامی است که از سوی امام خمینی در سال 42 شکل گرفت و در سال 57 به نتیجه رسید، گام دوم مسأله نظام سازی است و تقریبا تمام نظامها در نظام سازی به سراغ قانون اساسی و تدوین قانون اساسی خواهند رفت و تا سالها این قانون اساسی دست نخواهد خورد و به عنوان چارچوب قانون نظامی قانونی کشور خواهد ماند.
قانون اساسی ما با شکل گیری بر مبنای ابعاد دینی داشته و شکل عین و بیرونی این قانون بر مبنای ولایت فقیه شکل گرفته است که باید در قانون اساسی جایگاه آن در نظر گرفته شود و همه آنچه پیرامون قانون اساسی و شاکله اصلی آن برمبنای دستورات دینی است صورت گرفته و مسائل مختلف در قانون اساسی مطرح شود.
اصل نظام سازی بر مبنای همین قانون اساسی است که خوشبختانه در ابتدای انقلاب اسلامی این موضوع با حضور و مشارکت بالای مردم محقق شد و قاون اساسی و قوا و نظام سازی کشور شکل گرفت، در همان سالهای نخست انقلاب اسلامی سه قوا، صداوسیما به عنوان یک نهاد اصلی و محوری و ساختارهای امنیتی و دفاعی کشور شکل پیدا کرد که این همان شاکله اصلی نظام اسلامی است و این یعنی شکل گیری دومین گام ما به سمت تمدن سازی در ابتدای انقلاب با قوت و سرعت اتفاق افتاد و امام خمینی فرمودند این اتفاق دستاورد بزرگی بود.
اگرچه بعدا به خاطر وجود وقایع متعددی که رخ داد در برخی بخشها جابجاییهایی داشتیم و تغییراتی حاصل شد، ولی اینکه بدانیم میخواهیم با چه مدلی کشور را اداره کنیم اتفاق افتاد، اما این گام دوم تمدن سازی بود و هنوز سه گام دیگر باقی مانده است.
تحقق دولت اسلامی سومین گام در مسیر تمدن سازی
دولت سازی سومین گام در عرصه تمدن سازی است، نه به معنای اعضای کابینه و رییس دولت، بلکه اینجا دولت معنای وسیعتری دارد، هم از نظر وسعت اقماری همه اضلاع حاکمیت را دربرمیگیرد هم به لحاظ معنایی یعنی سیستمی شکل بگیرد که آرمانهای انقلاب اسلامی در همه بخشهای جامعه صورت بگیرد، انقلاب ما یک انقلاب باور محور و ایدئولوژیک است و برپایه تفکر منطقی دینی شکل گرفته است و ما با این انقلاب به دنبال تحقق یک حکومت دینی بودیم.
وقتی میگوییم انقلاب ما دینی است و امتداد جریان سازی و جاری شدن دین در جامعه را پدید آورده است یعنی انقلاب ما فراتر از مسائل مادی و سیاسی است. وقتی ما میگوییم انقلاب آمده تا دین محقق شده و جامعه ما دینی شود باید به همه ابعاد زندگی مردم توجه کنیم، یکی از این ابعاد مسأله معیشت و اقتصاد است، صرف اینکه بگوییم سه قوه و شورای نگهبان و نهادهای مختلف داریم تضمین کننده جاری شدن نظام دینی است، بلکه باید همه ابعاد و اضلاع نظام از فقه کاوش شده و از دین به دست آید، در زمینه اقتصاد نیز موضوع به همین صورت است و لازم است براساس آموزههای دینی اقتصاد و معیشت ما شکل بگیرد. این تحقق دولت اسلامی گام چهارم تمدن سازی یعنی جامعه اسلامی را به دنبال خواهد داشت و پنجمین گام مسأله تحقق و الگو سازی تمدن اسلامی و عرضه آن به جهان به منظور استفاده دیگر جوامع و ابعاد جهانی این تمدن اسلامی است.
نمیتوانیم بگوییم بانکداری ما از متن اسلام استخراج شده است، بلکه یک نظام بانکی و مالی در جهان بوده و ما هم از آن استفاده کردهایم، اما مفهوم اقتصاد در دین و مبانی دینی باید مورد بررسی قرار بگیرد، بحثهای عمیق و ریشهای فلسفه پول و اقتصاد و بیمه موضوعی است که باید واکاوی شده و تجربیات بشری موجود با شرع مقدس تطبیق داده شود، در همین عرصه نیز خیلی از عرصهها براساس حکم ثانویه درحال پیش روی است، یکی از این عرصهها قانون کار کشور است که از سوی مجلس تصویب شد و شورای نگهبان آن را رد کرد و در نهایت در مجمع تشخیص که برای این مسأله تشکیل شد و بعدا شکل کنونی را یافت، به تصویب رسید.
دولت اسلامی جامعه اسلامی را محقق میکند
این یعنی ما نتوانستیم موضوعی را پیدا کنیم که با شرع حداقل در ظاهر تطابق داشته باشد، در ابعاد گسترده اقتصاد و معیشت کشور چنین رویکردی شکل گرفته است، دولت سازی یعنی بتوانیم براساس منطق دینی و اسلامی نظامی را بسازیم که با دین مطابق بوده و قابل دفاع باشد، میدان این مسائل آنقدر وسیع و جدی است که انسان نسبت به عدم توجه جدی به این مسائل متعجب میشود، نسبت به میدان بزرگی که در اختیار داریم تأثیر ما حداقلی بوده است.
گاهی ممکن است تکمیل شدن یک نظام اقتصادی یا سیاسی یا دفاعی 50 سال یا بیشتر طول بکشد و ما نمیتوانیم تا این حد در این عرصه صبر کنیم، دولت اسلامی باید تحقق پیدا کرده و عملیاتی شود، در حقیقت در مرحله دولت سازی کسریهای بسیاری داریم، وقتی سیسستمها و مدلها درست شد جریان جامعه براساس آموزههای دینی شکل گرفت ما شاهد یک دولت اسلامی و جامعه اسلامی خواهیم بود و این موضوع نیازمند جریان سازی است. دولت سازی دینی جامعه را آرامش خواهد بخشید و در نهایت به شکل گیری جامعه اسلامی منتج خواهد شد.
ارتباط بین عبادت فردی و اخلاص در سطوح جامعه باعث میشود جامعه تبدیل به یک الگو و آرمان شود، جامعه اسلامی آرمانی خواهد بود و مورد حسادت جوامع مختلف جهان واقع خواهد شد، در تمدن پوسته و هسته با هم است، اگر این هسته که تمدن باشد پوسیده شده بود پوسته آن نیز که جامعه باشد دار پوسیدگی میشد، امروز با جامعه عرصه مدرن بر سر مسائل گوناگون در اختلاف و مشغول بحث هستیم، این موضوع را باید به همراه پیگیری مسائل مختلف جامعه و کشور به عنوان دغدغه و آرمان به عنوان حقایق انقلاب اسلامی در نظر داشت.
انقلاب اسلامی سالها زمان برد تا فهم های انقلاب را درون مردم شاهد بودیم، اگر به برخی حرکت هایی نظیر اشعریون و انقلابیون تندرو دقت کنیم باید مطالباتی فقهی را دنبال کنیم، زمانی که می گوییم دولت سازی منظور دولتی است دینی که اقدامات آن برمبنای شرع و برخاسته از متن دین باشد، وقتی صحبت از الگو و یک نظام اقتصادی و سیاسی برگرفته از دین میشود با دیدگاههای متفاوتی مواجه خواهیم بود.
فقه در تمدن سازی جلوتر از فلسفه است
این که بخواهیم کل نظام و دولت را از دین استخراج کنیم کار بسیار دشواری است، و البته در منطق دین کار غیرممکن وجود نخواهد داشت، ما در ابتدا قرار نیست از متن دین آغاز کنیم، بلکه مدلهای مختلف ساختار دولت و بخشهای مختلف دولت را باید در جهان بررسی کنیم و سپس هرکدام را به دین عرضه کنیم و انطباق آن را بسنجیم، در بسیاری از حوزهها به همین صورت عمل کردهایم و هر عرصهای عرضه شده و در صورت عدم مغایرت اجرایی شده است، این حداقل و کف اسلامی سازی است و نباید به این حداقل قناعت کنیم.
اما اصلی و مهم در این زمینه این است که مبانی و اصول را کشف و از آنها نظریههای کلان درست کنیم و براساس آن کلیت دستگاهها و ساختارها و نهادها را تشکیل دهیم، ما باید نظامها و نظریه های کلی را استخراج کرده و نظام واره کلی را در نظر گرفته و آن را در بخشهای مختلف جاری کرده و به تطابق آنها بپردازیم. به عنوان مثال در ساخت مسجد بخشهای مختلفی نظیر محراب، شبستان و قسمت برادران و خواهران در نظر گرفته میشود، حال مسأله ارتفاع سقف مسجد یا دیگر جزئیات را در نظر نداریم و آنها را به معمار واگذار میکنیم، در اینجا ما برمبنای احکام کلی و قواعد کلی ساختار کلی مسجد را در نظر گرفته و اصول را مشخص کردهایم و مابقی برعهده معمار است.
در کل اینکه ما تمام مسائل دولت و ساختارهای کشور را از دین استخراج کنیم مسائل مختلف و دیدگاههای مختلفی مطرح است که نظریه علم دین از جمله این مباحث است، این رویکرد میتواند در حداقل یا حداکثر انطباق باشد یا رویکرد میانه رو داشته باشد، نکته مهم این است که در تمام این مراحل فقه نقش تعیین کننده، زیربنایی، تأثیرگذار و حیاتی دارد، در گذشته این دعوای علمی بود که با ابتناء بر فقه باید به سمت تمدن سازی رفت یا بحثهای فلسفی که اخیرا برخی از علما و محققین قم به محضر رهبر معظم انقلاب رسیدند و ایشان در این زمینه صحبتهای دقیقی فرمودند، از جمله اینکه ما در حوزه فلسفه اسلامی ناکارآمد بودیم و نتوانستیم فلسفه را به صورت کاربردی در زندگی جامعه ایجاد کنیم. در این جلسه رهبر معظم انقلاب فرمودند فقه این کارایی را دارد و ما با ابتناء بر فقه میتوانیم تمدن اسلامی را بسازیم و فقه به میدان عمل بسیار نزدیکتر است اگرچه در این عرصه بی نیاز از فلسفه نیستیم./1304/پ202/ب1